ما هر دو احمقیم
من
که پیشانیم را
به سردی این لوله پولادین می چسبانم
تو
که ماشه را نمی کشی
ما هر دو احمقیم
تو
که هزار سال است
عاشق نشده ای
من
که هر سال
هزار بار
عاشق می شوم
ما هر دو احمقیم
من که تمام روزهای این سال کویری را
در انتظار دیدن قامت خیست بودم
تو که همین یک روز بارانی
با چتر از مقابلم گذشتی
کافی است قرار های گاه و بیگاه
مادام برای دوری ات غصه و آه
این جمعه به خواستگاری ات می آیم
لا حول و لا قوت الا بالله
****
قسمت که نشد به وصل با هم برسیم
با زخم فراقمان به مرهم برسیم
بگذار ببوسمت مگر باز به هم
از برکت آتش جهنم برسیم
****
می گفت بیا که دل به دریا بزنیم
با عشق به قلب ماجراها بزنیم
گفتیم علی مدد چه می دانستیم
روزی برسد که هر دومان جا بزنیم
****
دیگر به چه چیز تو امید فرج است
کار تو همیشه قهر و دعوا و لج است
بی خود به خودت رنج محبت نچشان
دیوار دل خرابت از پایه کج است
خونه ویرونه خونه خالیه خونه سرده
روزگار این جا خلاف میل ما می گرده
سهم تازهء ما از خونه شده در به دری
ما غریبه ایم تو کوچه های شهر پدری
واسه یک جرعه نفس یه شهر و سگ دو می زنیم
واسه پلک رو هم گذاشتن تا سحر جون می کنیم
اینجا هیچ کس غم غم خوردن ما رو نداره
ما تموم می شیم و هیچ کسی به روش نمیاره
این نه یک غصهء ساده که زوال آدمه
درد دلتنگی تو خونه ای که مال آدمه
خونه ویرونه خونه خالیه خونه سرده
روزگار این جا خلاف میل ما می گرده
نه می شه دید و نه فهمید و نه حتی کم آورد
این جا باید مث برگ رو شاخه موند و پژمرد
من درختی ام که ریشه هاشو جا می ذاره
ابری که می ره و دور از وطنش می باره
پل پشت سرم و می شکنم و رد می شم
توی غربت روزگار هر چی رقم زد میشم
خونه ویرونه خونه خالیه خونه سرده
روزگار این جا خلاف میل ما می گرده